نویسنده: ژوبین عبدیانی
عکسهای جاستین کِرلند (Justine Kurland) عکاس زن معاصر امریکایی به لحاظ گونه در میان عکاسی صحنهپردازی شده و عکاسی منظره در جریان است، اما مسئلهی اصلی او نه منظره و برساخت عکاسی که دختران نوجوانِ آمریکایی و شیوهی زندگی آنها است.
کِرلند در عکسهایش به آرمانشهری میاندیشد که در نزد اندیشهی فکری انسان سدهی نوزدهم دربارهی زندگی هرگز تحقق نیافت، بخشی از این گم گشتگی تا حدی به دلیل مدرنیته و مفاهیم نوینی است که با آن متولد شد، بخشی نیز به دلیل پیشرفتهای فناوری در اواخر قرن بیستم از جمله تولید و توزیع تصویر و به تبع آن ابزار نظارت اجتماعی و کنترل است. او برای دستیازی به مفهوم مورد نظر، تحت تاثیر یکی از معلمهایش در دانشگاه ییل (گرگوری کرودسون) به صحنهپردازی در منظره روی میآورد، که بیش از هرچیزی بیمکان بودن و بیزمان بودن را یادآور میشود.
با جوانتر شدن جمعیت آمریکایی و توجه به خواستههای آنان در زندگی برای تبلیغات و فرهنگ، خرده فرهنگ پانک شیوهای نوین از زیستن را به وجود آورد که در آن جوانان از زندگی و دغدغههای سنتی آن گریزان بودند و اشکال نوینی از زندگی کردن در جمعیتهای کوچک را برگزیدند که همسو با دغدغههای آنان بود. کِرلند در تصاویر خود بدنِ زنانه را با منظره درهم میآمیزد تا به نحوی با جداکردن موضوع از زمینهی اصلی آن (اجتماع) نگاه را بیشتر بر شیوهی رفتار آنان متمرکز کند، همچنین ارتباط منظره و تنانگی زن در برخی از این عکسها در تاثیر از نقاشیهای سدهی شانزدهم و هفدهم قرار دارد؛ زیست انسان کلاسیک در منظره و این واقعیت که انسان بخشی از طبیعت است.
رِبِکا بِنگال نویسندهی حوزهی ادبیات داستانی در مورد این دختران مینویسد «آنها پیشارافائلی، پساآخرالزمانی و پانک بودند اما آنها هیچ یک از اینها را نمیدانستند، حداقل نه در آن زمان.»
در آن زمان در تصور دختران جوانی که جوامع متکی بر خود را تشکیل میدادند شیوهی زیست آنها یک موضع فمینیستی بسیار قوی بود، شیوهی زندگی آنها و رفتارهای اجتماعی آنها هم شکلی از اعتماد به نفس کاذب را به وجود آورد و هم اجتماع را بر آن داشت تا بیشتر و بهتر به زنان و جایگاه اجتماعی آنان توجه کند.